قصه ی خواندنی:نی نی ما
اینازم خانومم دخمللکم جونم بگه دوستای گلم نفسم دیروز توی عروسی میون اون همه مهمون ابرو مونو بردوای بر من خوشگلم گریه میکرد و داد میکشید بد خواب شده بودخوابش میومد یک دفعه با صدای ترقه پرید بالا. ایناز من به قول خودت که میگی ماما اخه ماما جون چرا انقدر نق زدی اون همه ناز داری چرا تقصیر بابا جونته که اسمتو گذاشت ایناز به قول اجی : ای ناز میای خلاصه کلاسمو اووردی پایین همه گفتتند چه بد اخلاقه اخه دختر به این خوش اخلاقی کی دیده؟!نه جون تو تو خیلی خوبیاصلاتوی خانواده تو بهترین اخلاقو داریتو فرشته ای عشقم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی