نسیم سحر خیز
دخترم ای نسیم سحر خیز من
هرروز که میگذرد بزرگتر میشوی و من به این می اندیشم که چه طور امکان دارد لحظه لحظه و ثانیه ثانیه عمرم با مامان و بابا گفتند جریان داشته باشد*
چطور میشود که من با صدای جیغ تو صبح ها سحرخیز شوم و برای دیدنت از جای برخیزم*
چطورمیشود که شب ها به خاطر تو بیدار بمانم و چطور میشود که به خاطر تو سکوت کنم که مبادا از خواب شیرینت بلند شوی*
آیناز من با تو فقط میتوان :شور سحرخیز بودن را،نرمی نسیم صبحگاه را،صدای جیک جیک گنجشکان را،محبت آفرینش را،خالق هستی را،نظم طبیعت را،صدای عاشقانه بلبل را و الله اکبر اذان را به خوبی حس کرد***این متن و ازطرف مامان به تو خواهرکم نوشتم چون حس و شور مامان نسبت به تو اونم دم صبح رو با چشمام اینجوری حس میکنم **
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی